چهارشنبه بیست و نهم مهر ۱۳۸۸ | 22:20 | <<* آل پا *>> -
کارگردان: هاوارد هاکس
فیلمنامه: بن هکت،یتسین ا.میلر، جان لی ماهین، فرد پاسلی. برمبنای رمانی نوشته: آرمیتریج تریل.
فیلمبردار: لی گارمیس ول.
موسیقی: گاس آرنهایم.
بازیگران: پل مونی (تونی کامونت)، آن دوراک، جرج رافت، کارل موری...
سیاه و سفید،99 دقیقه، 1932.
( بازسازی شده به سال ۱۹۸۳، به کارگردانی: برایان دی پالما )

"صورت زخمی «هاوارد هاکس» و سینمای گنگستر"
فیلم های گنگستری، که به عنوان یک نوع یا
ژانر در سینما محسوب می شوند؛ مانند ژانرهای مهم دیگری همچون، ژانر وسترن
یا ژانر وحشت، از نوع فیلم هایی هستند که همواره طرفداران خود را دارند و
مورد استقبال قرار می گیرند. فیلم های گنگستری، همانطور که از عنوان آن
برمی آید عمدتا به زندگی تبهکاران مربوط می شود و به دنیای بی رحم، ناآرام
و پر از حادثه آنان می پردازد. این نوع فیلم، پیش از هرچیز، در دهه 30 و
40 در سینمای آمریکا به اوج خود رسید، در دورانی که با پیدایش جرم و
جنایت، فقر و بیکاری و در شرایط بد اقتصادی؛ موجب شد تا تبهکاران بزرگی
بوجود آیند که برای خود قدرت های بزرگی شوند. تبهکارنی همچون «آل کاپون»
که در آن دوران سوژه ای بسیار خوب برای رسانه ها و البته سینما بودند. از
آن دوران و با پیدایش همین گنگسترها، تا کنون فیلم های بسیاری در مورد
آنها ساخته شده است، که سرآغاز آنان در اوایل دهه 30 سینمای آمریکا بود و
با موفقیت های قابل توجه ی همراه بودند. «سزار کوچک» به سال 1930 و به
کارگردانی (مروین لروی) و با بازی "ادوارد جی رابینسون" شروع طلایی برای
این نوع از سینما بود، پس از آن «دشمن مردم» ، «ضورت زخمی» و در ادامه،
دهه پرشور بیست، اوج التهاب، سیرای مرتفع... و سال ها بعد، بانی و کلاید،
از نفس افتاده، سامورایی، کلاه، تسخیر ناپذیران، مخمصه... نمونه های خوبی
هستند و به نوبه خود بر این ژانر تاثیرگذار بودند.از مشخصه های فیلم های
گنگستری می توان به این موارد اشاره کرد: شخصیت ها و تیپ های خشن خونسرد و
بی رحم (همراه با بارانی، کلاه، دستکش، سیگار و اسلحه "مسلسل" ، صدای شلیک
گلوله، صدای لاستیک اتوموبیل ها، خیابان های تاریک و آسفالت های باران
خورده، آپارتمان های شیک و...
" یک گنگستر: تونی کامونتی" «دنیا مال منه»
«هاوارد هاکس» در
سال 1932، دست به ساخت یکی از فیلم های مهم سینمای گنگسترو البته سینمای
آمریکا یعنی «صورت زخمی» می زند. قبل از هر چیز باید گفت که «هاوارد هاکس»
از آن کارگردان هایی بود که در هر ژانر از سینما یک اثر را ارائه کرده و
نکته جالب اینجاست که هر اثرش را توانسته بر پایه استانداردهای آن ژانر به
خوبی و استادانه بسازد. هاکس، در فیلم صورت زخمی، نیز که از آثار اولیه و
مهم خودش هم محسوب می شود موفق شده است که به درستی و تا حد زیادی واقعی،
دنیای گنگسترها را به نمایش بگذارد. صورت زخمی هاکس نیز با نگاه به زندگی
«آل کاپون» که از قدرت های تبهکاران آن دوران بود، ساخته شد. داستان فیلم
درباره خلافکاری کوچک به نام «تونی کامونتی» با بازی «پل مونی» است که
رفته رفته با ورود به دنیای تبهکاران و با انجام قتل و جنایت به یک گنگستر
بزرگ و خطرناک تبدیل می شود...
از نگاه من فیلم «صورت زخمی» را می توان به سه بخش تقسیم کرد:
1- دنیای گنگسترها: کارگردان و دیگر
سازندگان فیلم، تا آنجا که توانسته اند، نوعی زندگی گنگسترها، و هر آنچه
که مربوط به مشخصه های این نوع سینماست را معرفی و به نمایش بگذارند. در
فیلم بیش از 20 قتل و جنایت روی می دهد و صحنه های مربوط به درگیری بین
گنگسترها که گاه به خشونت می انجامد و حتی بعضا مردم عادی نیز آسیب می
بینند، تصویری واقعی از آنها را نشان می دهد. نقش پلیس و روزنامه ها که
سهم مهمی در مقابله با گنگسترها داشته اند، بارها در فیلم به آن اشاره می
شود... دنیای گنگسترها همواره پر از وقایع و حوادث است که در فیلم صورت
زخمی نیز بارها شاهد این حوادث و وقایع هستیم.
2- تونی کامونتی: یکی از ویژگی های
مهم داستان فیلم «صورت زخمی» تونی کامونتی است. او در صحنه ای از فیلم
به این نکته اشاره می کند که «دنیا مال منه»... تونی، شخصیتی ست که آرام
آرام پیشرفت می کند و به موفقیت مالی چشمگیری می رسد! او خود را به عنوان
یک گنگستر بی رحم و خشن تثبیت می کند؛ تونی، افکار خاصی در مورد شجاعت و
کارهای جسورانه دارد، او اعتقاد دارد که هر چیزی را که بخواهد را می تواند
به دست بیاورد! و کنترل شهر را در دست می گیرد... اما از طرفی ، مشکلات
روحی، تنهایی و انزوا و تصمیم گیری هایی که به اشتباه انجام می دهد، باعث
نابودی اش می شود.
در صحنه ای جالب از ابتدای فیلم، که به نوعی معرفی تونی کامونتی ست، شاهد بحث او با کاراگاه پلیس هستیم:
پلیس: شما رو هم مثل بقیه گیر میندازیم!
تونی: شاید من فرق داشته باشم!
پلیس: تو هم مثل اونای دیگه ای، کافیه اسلحه ت رو ازت بگیرن، زورت به هیچی نمیرسه، مثل اون آشغالای دیگه!
تونی: پس میخوای گیرم بندازی؟
پلیس: در مورد تو حاضرم یک ماه حقوقم رو بدم تا این کار عملی بشه!
3- هاوارد هاکس:
در بیشتر آثار هاکس، که هر کدام برای خود شاهکاری ست، نوعی طنز و شوخ طبعی
دیده می شود که واقعا تماشایی ست؛ به غیر از فیلم های کمدی هاکس، این طنز
و شوخ طبعی را می توان در جدی ترین آثارش نیز مشاهد نمود، (خواب بزرگ، رود
سرخ)... هاکس خودش در این باره می گوید: هر وقت داستانی را می شنوم، اولین
فکری که به ذهنم می رسد، ساخت یک فیلم کمدی درباره آن است! در فیلم صورت
زخمی نیز، شاهد این طنز منحصر بفرد هاکس هستیم؛ به طور مثال از نوع
گفتار شخصیت ها و رفتارشان می شود این نکته را فهمید؛ یا با نگاه به تونی
کامونتی که از رفتارها و عادات رشد نکرده به شکلی طنز به فردی متمدن تبدیل
می شود! مثلا به لباس پوشیدن تونی و شادی ش در خریدن کت و شلوار های شیک و
همچنین خوشحالی او از خانه ای مدل بالا که در آن زندگی می کند، تماشایی
ست... و یا می توان به منشی تونی اشاره کرد، که فردی ست غیر معمولی با
رفتاری طنز... او منشی تونی کامونتی ست (گنگستر بزرگ شهر) اما حتی نمی
تواند به تلفن های تونی جواب درست بدهد و همیشه نام آنها را فراموش می کند!

نکاتی دیگر درباره فیلم:
در چند صحنه از فیلم صورت زخمی، شاهد جنایت
هایی هستیم که برخی از آنها با نمایی از (گل) همراه هستند و یا در صحنه
هایی که به خشونت منجر می شود با نماهایی از صلیب همراه است که هدف از این
کار مخالفت با خشونت است. نکته بعدی از فیلم، احساس همدردی با تونی
کامونتی ست، تماشاگر با آنکه می داند تونی تبهکاری بی رحم است، اما حضور
او را دوست دارد و با او تا انتهای فیلم همدردی می کند! نکته دیگر که یکی
از مهمترین ویژگی های فیلم نیز هست، رابطه تونی با خواهرش است، او بسیار
به زندگی خواهرش حساس است و مدام او را زیر نظر دارد. تونی حتی به خاطر
خواهرش، دوست قدیمی خود «جینو» را به قتل می رساند که بزرگترین اشتباه او
نیز همین کار است!