بي گمان فيلم مستند اما سفارشي «پيروزي (سرفرازي) اراده» ساخته ماندگار و
تاريخي خانم «لني ريفنشتال» (که به جشن ها و آيين هاي خودشيفته وار کنگره
سوم حزب نازي و قدرت گيري جاه طلبانه «هيتلر» مي پردازد) نمونه بي همتايي
براي فيلم درماني گروهي، بلکه «فيلم درماني ملي و فراملي» (بين المللي)
است؛ البته چنانچه پس از آن، فيلم فراموش ناشدني «سقوط» ساخته «اليور هيرش
بيگل» (به عنوان فرجام ناخوشايند اين خودشيفتگي روان پريشانه) نيز ديده
شود. فيلم «پيروزي (سرفرازي) اراده» آشکارا خروش و جوشش پسرکان نوخاسته و
کوشش و پويش دخترکان نوباوه آلماني را در راستاي زنده کردن دوباره آلماني
سرفراز و توانمند نشان داده و رژه صلح جويانه و آباداني گستر سربازان
آلماني را، نه تفنگ بر دوش که «بيل بر دوش»، براي هميشه در تاريخ ثبت کرده
و ماندگار مي سازد. به باور من گيراترين و ناميراترين نماي فيلم سکانس در
پي رژه «بيل بر دوش» سربازان آلماني است که با فرياد نفر به نفر سربازان
آلماني همراه مي شود. غريوي که در سال 1932 (درست هفت سال پيش از يورش
وحشيانه سپاهيان آلمان نازي به لهستان و آغاز جنگ جهاني دهشتناک دوم) سر
به آسمان مي کشد که؛ «از کوه به کوه، از دشت به دشت، از صحرا تا دريا،
پياده با پا، بيل بر دوش خواهيم شتافت و درخت شکوفايي و آباداني، صلح و
دوستي، برابري و برادري را در سراسر آلمان و اروپا خواهيم نشاند».
سقوط
پوچ
بودن درونمايه آرمان ها و انديشه هاي حکومتي به ظاهر نجات دهنده و رهايي
بخش آلمان را به خوبي مي توان در فيلم هاي «سقوط» و «والکري» به تماشا
نشست. «سقوط» بر پايه اسناد و دست نوشته ها و کتابي مستدل به نام
«زيرزمين»، رخدادهاي 12 روز پاياني و بدبختي و درماندگي منتهي به خودکشي
فرومايه پيشواي آتشين گفتار و آهنين کردار آلمان را در پناهگاه زيرزميني
اش در برلين به تصوير کشيده است. نماهايي که پيشتر به گونه يي ديگر، براي
ديکتاتور سرمست فرانسه، در فيلم «دزيره» پيش چشم و ذهن دوستداران سينما و
تاريخ نشسته بود. تماشاي هوشيارانه و ژرف انديشانه فيلم هايي همچون
«سقوط»، «دزيره» و مانند آن، افزون بر اصلاح و ارتقاي «بينش» مراجعان
درباره فرجام ناخوشايند خودشيفتگي هاي روان پريشانه آدميان، اين توان را
دارد که به گونه يي کارآمد طرح واره هاي شناختي فردي و جمعي توده هاي
مردمان خودشيفته را به چالش کشيده و پندارها و باورهاي جادويي کودکانه
ايشان را زير پرسش برد؛ شايد سرنوشتي جز فرو افتادن و گرفتار آمدن در
گرداب جاه جويي هاي خودبينانه و نادورانديشانه پيدا کنند.
پاتون
فيلم
«پاتون» بخشي از زندگي و کاميابي هاي فرازجويانه ژنرال «پاتون» امريکايي
در برابر نيروهاي دفاعي آلمان نازي را به تصوير مي کشد. فيلم به رخدادهاي
ماه هاي پاياني جنگ جهاني دوم و رويکردها و کردارهاي خودشيفته وار اين
ژنرال سرسخت و امريکايي مي پردازد که بالاخره همين رويکردها و کردارهاي
نارسيسيستيک، درست در همان روزهاي سرفرازي و پيروزي، به برکناري او از
فرماندهي لشگر پياده زرهي امريکا و فرمان بازگشتش به ايالات متحده مي
انجامد.
Tehran