«از بچگي موسيقي را دوست داشتم و از همان موقع که پدرم موسيقيدانان را به
منزل مان دعوت مي کرد تا برايشان برنامه اجرا کند، هميشه پاي ساز اينها تا
ساعت هاي نيمه شب مي نشستم و گوش مي کردم. بعد هم در حدود 20 سالگي رفتم
نزد استاد صبا. به خاطر اين رفتم پيش استاد صبا که علاوه بر اينکه در نت
نويسي و نت خواني قوي بودند و با نت درس مي دادند، رديف را هم خيلي خيلي
خوب مي دانستند و به مضراب ها و تکنيک هاي سنتور آن طوري که حبيب سماعي
ساز مي زد آشنايي کامل داشت و به خصوص که سماعي خودش گفته بود اول بايد
شاگردها پيش صبا کار کنند، تکنيک را ياد بگيرند و قوي بشوند؛ بعد بيايند
پيش ايشان کار کنند. بعد از اينکه 10 سالي پيش صبا زدم، ايشان تقديرنامه
يي براي من نوشتند و اجازه دادند با خودشان ساز بزنم در راديو. نوارهايش
موجود است در وزارت فرهنگ و هنر.» فرامرز پايور با همان لحن تند و لهجه
ويژه خودش اين حرف را زده بود، در سال هايي که چندان پير نشده بود. پايور
چه مي دانست اما که سال ها بعد صفحه اول روزنامه ها راوي مرگش خواهند شد.
21 بهمن ماه امسال هم اگر مي رسيد و تمام مي شد، فرامرز پايور هم وارد
78سالگي مي شد. اما نشد که نشد. قلب او صبح ديروز در بيمارستاني در اقدسيه
تهران در تپش اين روزهاي شهر ايستاد. دکترها با تاسف گفتند ديگر کاري از
دست شان برنمي آيد. مضراب هاي جاودانش را کناري نهادند و پارچه سفيد را بر
صورت خود و سنتورش کشيدند. که ديگر هيچ نغمه يي از سرانگشتان و از مضراب و
از سنتورش به گوش نخواهد رسيد. فرامرز پايور درست در روزهايي رفت که مرگ
هنرمندان يکي از پس ديگري در هياهوها گم شد. درست روزهايي رفت که بزرگي مي
گفت «روح لطيف هنرمندان معضل هاي اجتماعي را برنمي تابد.» پايور 10 سال
پيشتر بود که دچار سکته مغزي شد و از همان روز بود که ديگر سنتور نزد.
آهنگ نساخت و بر هيچ صحنه يي پا نگذاشت.
پدرش علي پايور هنرمند نقاش و استاد زبان فرانسه در دانشگاه تهران و
پدربزرگش مصورالدوله نقاش چيره دست دوره قاجار بود که با نواختن ويولن،
سنتور و سه تار آشنايي داشت. پس در خانواده يي هنرمند بزرگ شد. در
17سالگي، آموزش موسيقي را نزد استاد ابوالحسن صبا آغاز کرد و همچنين از
محضر استاداني چون عبدالله دوامي و نورعلي برومند بهره برد. هنگامي که
فرامرز پايور براي فراگيري سنتور به کلاس درس استاد ابوالحسن صبا در
خيابان ظهيرالاسلام رفت، سه سال از درگذشت آخرين بازمانده سنتورنوازان
نامي نسل قديم، حبيب سماعي، مي گذشت. در همين دوران، فرامرز پايور، يکي از
برجسته ترين شاگردان استاد صبا شد و تا سال 1336 که استاد صبا درگذشت، از
آموزش هاي او بهره برد.فرامرز پايور از سال 1333، فعاليت خود را در وزارت
فرهنگ و هنر وقت و از سال 1337 تدريس سنتور را در هنرستان عالي موسيقي ملي
آغاز کرد. او اولين سنتورنوازي بود که روي سنتور، نواسازي مي کرد و تنها
در پي بداهه نوازي نبود. او نخستين آهنگسازي بود که ساز تخصصي او، سنتور
بود.او سپس هارموني و کمپوزيسيون را در کلاس استاد بزرگ آن زمان، امانوئل
مليک اصلانيان آموخت. در سال 1341 براي ادامه تحصيلات کلاسيک خود، از طرف
وزارت فرهنگ و هنر به انگلستان رفت. از دانشگاه کمبريج در زبان و ادبيات
انگليسي دانشنامه گرفت. در اين سال ها، براي شناساندن موسيقي اصيل ايراني،
از طرف دانشگاه لندن و دانشگاه کمبريج از او خواسته شد کنفرانس هايي در
اين زمينه همراه با ساز خود ترتيب دهد. همه اين کنفرانس ها با موفقيت
انجام شد و از سوي اين دانشگاه ها جايزه هايي دريافت کرد. پايور کار با
خوانندگان بسياري از جمله عبدالوهاب شهيدي، محمدرضا شجريان، محمودي
خوانساري، احمد ابراهيمي، خاطره پروانه، سيما بينا، نادر گلچين، سروش
ايزدي، شهرام ناظري، حميدرضا نوربخش و علي رستميان را در کارنامه هنري خود
دارد. او در اجراهاي گروهي خود با تعدادي از بزرگان موسيقي ايراني مانند
جليل شهناز و هوشنگ ظريف (تار)، رحمت الله بديعي و علي اصغر بهاري
(کمانچه)، حسن ناهيد و محمد موسوي (ني)، حسين تهراني و محمد اسماعيلي
(تنبک) همکاري کرده است. در دهه 60 به همراهي جليل شهناز، علي اصغر بهاري،
محمد موسوي و محمد اسماعيلي، «گروه اساتيد» را تشکيل داد و سرپرستي،
آهنگسازي و نوازندگي سنتور را در آن بر عهده گرفت. اين گروه آثار ماندگاري
با محمدرضا شجريان و شهرام ناظري ارائه دادند.پيکر زنده ياد فرامرز پايور
صبح روز شنبه 21 آذرماه از مقابل تالار وحدت تشييع مي شود.
مشخصات وب
هر چقدر که زندگی کنید ایمانتان به کلمات کمتر میشود. گفتگو آسانترین راه برای تحریف احساسات آدمهاست.