فيلم ديوار چگونه ساخته شد؟
در زمان اجراي ديوار در كنسرتهاي متعدد ، راجر واترز در انديشه ساخت فيلمي بر اساس اين اجراها بود : تركيبي شامل موسيقي ، انيميشن هايي كه جرالد اسكارف ساخته بود و خود او كه به عنوان ستاره فيلم ، ايفاي نقش مي كرد .به خاطر موفقيتهاي فراوان كنسرت هاي ديوار ، فيلمسازاني كه با كمپانيA.M.I كار مي كردند پيشنهاد هاي متعددي به راجرز واتر دادند . اما واترز از ميان همه آنها آلن پاركر ، كارگردان انگليسي و خالق آثاري چون قطار سريع السير نيمه شب ، را برگزيد . پاركر كه خود از طرفداران قديمي گروه پينگ فلويد بود ، پيش از آنكه پيشنهاد ساختن فيلم ديوار را از واترز دريافت كند ، تنها به سطحی از همكاري در حد راهنمايي مي انديشيد . اما پس از دريافت پيشنهاد واترز با آنكه در حال ساخت فيلم شليك به ماه ( Shoot The Moon ) بود ، تصميم به ساخت ديوار با همكاري اسكارف ، واترز و مايكل سر سين به عنوان مدير فيلمبرداري فيلم ( شليك به ماه ) گرفت . آلن پاركر به همراه فيلمبردارش ( سرسين ) در فوريه 1981 به دورتموند آلمان رفتنند تا از نزديك اجراي زنده آلبوم ديوار را ببينند .
پاركر به شدت تحت تاثير كيفيت متفاوت و جنبه هاي رواني انيميشن هاي ساخته اسكارف قرار گرفته بود . و در عين حال ، هراس ناشي از جنون ، بي عدالتي و بيگانگي كه در فرياد واترز در اين آلبوم پر شكوه منعكس بود او را مجذوب خود كرده بود .پاركر به شدت تحت تاثير فضاي پشت صحنه قرار گرفت و آن را محيطي گرم ، دوست داشتني و در عين حال تخصصي تحت مديريت فوق بشري واترز توصيف كرد .واترز و اسكارف هفته ها روي نوشتن يك فيلمنامه مصور كار كردند . اين فيلمنامه به صورت يك كتاب با تيراژ محدود منتشر شده است .در كتاب در كنار اشعار متن ، تصاوير طراحي شده توسط اسكارف نيز چاپ شده است كه توصيف دقيقي در باره هر آنچه است كه بايد در صحنه اتفاق مي افتاد .

واترز انتخاب اول پاركر براي ايفاي نقش اصلي فيلم بود ولي همان طور كه تست هاي تصوير واترز نشان مي دادند او براي بازيگري ساخته نشده بود . تا اينكه پاركر هنگام تماشاي يكي از فيلم هاي ويدئويي گروه انگليسي بومتان رتس( Boomtown Rats ) به شدت تحت تاثير ظاهر خشمگين و درون غير قابل پيش بيني خواننده گروه به نام باب گلداف قرار گرفت و او را براي بازي در نقش پينگ برگزيد . در ابتدا گلدف در ايفاي نقش يك فاشيست ، در عين حال نزديك به شخصيت واقعي او به عنوان يك ستاره جهان موسيقي ، مردد بود تا اينكه سر انجام به واسطه علاقه اش به سينماي پاركر و همچنين به انگيزه دستمزد بالا ، حاضر به ايفاي نقش شد .

Roger Waters
هنگامي كه پاركر آماده كليد زدن ديوار بود ، موج مخالفتها آغاز شد كه از نوع خاص فيلم ناشي مي شد . زيرا گفتار در فيلم نقش چنداني ندارد و فقط موسيقي و تصوير ، قوه محركه آن است . حتي دست اندركاران كمپاني A.M.I كه هنوز از فروش سرسام آور آلبوم موسيقي ديوار سر مست بودند ، حاضر به سرمايه گذاري براي تهيه فيلم نشدند . در نتيجه ، پاركر بر خلاف ميل باطني اش كه مي خواست اين طرح صد در صد انگليسي باشد ، ناگزير به هاليوود رفت و با كمپاني مترو گلدن ماير قرارداد بست .البته گروه پينگ فلويد نيز قسمت عمده اي از بودجه فيلم را كه بالغ بر 12 ميليون دلار بود تامين كرد . در حالي كه پاركر به همراه گروهش در خانه يك آدميرال بازنشسته مشغول گرفتن اولين پلانهاي فيلم بود ، گروهي ديگر ، در محلي ديگر ، سرگرم تهيه صحنه هاي انيميشن ، با مديريت اسكارف ، بودند . براي فيلمبرداري صحنه اي كه به آهنگ خدا حافظ آسمان آبي ( Good Bye Blue Sky ) يكي از قسمتهاي انيميشن فيلم ختم مي شود ، حدود 70 كبوتر ( در قسمتي كه كبوتر صلح به علت هراس از تهاجم يك گربه به پرواز در مي آيد ) از دست رفت تا بالاخره نماي مورد نظر گرفته شد .

باب گلداف در جريان فيلمبرداري به شدت تحت تاثير واترز قرار گرفت . او در اين مورد مي گويد : دگرگوني گه بازي در فيلم ديوار در من ايجاد كرد ، به قدري در عمق شخصيت من نفوذ كرده بود كه در يافتم اين ابعاد قبلا در ضمير من نهفته بوده و با اين فيلم بيدار شده است .

پنج سال پس از ساخته شدن فيلم ديوار ، راجر واترز ، از ديدگاه شخصي ، فيلم را اين گونه ارزيابي كرد : هنگامي كه كار تمام شد و من سرگرم صدا گذاري روي فيلم بودم ، به نظرم رسيد كه هر پرده به صورت انتزاعي خيلي جذاب است . اما وقتي هر 13 پرده را يكجا ديدم متوجه شدم كه فيلم فاقد حس لازم است . چرا كه تصاوير فيلم از 10 دقيقه اول همچون پتك بر سر تماگر فرود مي آيد و اين مسئله تا انتها ادامه پيدا مي كند و آرامشي در اين ميان وجود ندارد . اما گذشته از اين مسئله جدي ترين مشكل من با فيلم ، با وجود تكنيك فوق العاده پاركر در كارگرداني و بازي درخشان ، باب گلداف فقدان جاذبه لازم در شخصيت پينگ بود . من با او احساس همدردي نداشتم و طبعا اگر نتوانيد اين شخصيت را درك كنيد قادر به درك تمايلات او در مورد موسيقي نيز نخواهيد بود . تصور من اين است كه اگر نتوانم با شخصيت اصلي يك فيلم ارتباط برقرار كنم ، قطا فيلم بدي ديده ام .

سرانجام گروه

در آوريل 1982 يكي از ديكتاتورهاي نظامي آرژانتين به نام لئوپولد گالتيري ( Leopaldo Galtieri ) بر اساس بر آورد نادرست مشاوران نظامي خود نيروي دريايي آرژانتين را براي تصرف جزاير فالكند ( مالويناس ) اعزام كرد . جزاير فالكند كه در 250 مايلي سواحل آرژانتين قرار دارد ، محل زندگي نزديك به 2000 نفر و يك ميليون راس گوسفند است . انگليس و آرژانتين ، هر دو مدعي مالكيت اين جزاير هستند . ظاهرا ژنرال آرژانتيني انتظار بروز واكنش جدي انگليس را نداشت . اما به دستور خانم تاچر ( نخست وزير وقت انگليس ) ناوگان دريايي اين كشور به فالكند اعزام شد و پس از نبردي نابرابر ، جزيره را اشغال كرد . اين جنگ دستمايه آخرين آلبوم پينگ فلويد به نام ( The Final Cut ) شد .
واترز در يكي از اشعارش از زبان مردم بي گناه جزيره فالكند مي گويد : مگي ( مخفف مارگارت ، نام كوچك تاچر ) مگر ما چه كرده ايم ؟ نام اين البوم از يكي از آثار شكسپير كه در آن پروتوس در نامه اي خطاب به سزار مي نويسد : اين آخرين و نامطلوب ترين برش بود ، بر گرفته است . واترز كه مغز متفكر و مهره اصلي گروه بود در اين باره مي گويد : من كارم را آغاز كردم و اين قطعات را به ياد پدرم ساختم . واقعيت قضيه اين بود كه من اصرار داشتم اين كار را تمام كنم اما گيلمور نسبت به آن احساس نا خوشايندي داشت .
گيلمور در اين مورد مي گويد : به عقيده من ما نبايد عكس العمل دولت مارگارت تاچر و فالكند را تا اين اندازه بزرگ مي كرديم و آهنگ هايي چون ( Your Possible Posts ) و بازگشت قهرمانان ( The Heroes Return ) را در اين آلبوم مي گنجانديم . اينها آثاري بودند كه از آلبوم ديوار حذف شده بودند .واترز براي سازهاي ضربه اي از ري كوپر و براي نواختن ارگ از اندي براون دعوت به همكاري كرد . گيلمور مي گويد : كار به جايي رسيده بود كه من مجبور شدم به واترز بگويم اگر نياز به گيتاريست داشتي مي تواني به من تلفن بزني !

David Gilmour
صداي ديويد گيلمور در آلبوم آخرين برش ( The Final Cut ) شنيده نمي شود . نام ريچارد رايت هم در فهرست اسامي تهيه كنندگان صفحه به چشم نمي خورد . نيك ميسون هم كه در بسياري از موارد با عقايد سياسي واترز هماهنگ بود ، در آخر آهنگ آخر آلبوم به نام دو خورشيد در غروب ( Two Suns In The Sunset ) غايب بود . بعد از ارائه آلبوم به بازار ، گروه پينگ فلويد به دليل وجود اختلاف نظر بين دو قطب اصلي گروه ، واترز و گيلمور ، در زمينه ارائه خط مشي كلي گرفتار تضاد و تناقض شد و امكان ادامه كار از دست رفت و سر انجام در سال 1983 گروه رسما از هم پاشيد . پس از جدايي ، هر يك از اعضاي گروه به صورت انفرادي آثاري ارائه دادند تا اينكه در سال 1987 آلبوم يك جهش لحظه اي در خرد ( A Momentary Lapse Of Reason ) با نام پينگ فلويد و توسط سه عضو گروه ( گيلمور ، ميسون و رايت ) به بازار عرضه شد و يك سال بعد از آن كنسرتي به نام نواي نرم تندر ( Delicate Sound Of Thunder ) توسط اين گروه سه نفره اجرا شد كه موفقيت تجاري خوبي به همراه داشت .
آلبوم ديوار نيز يك بار ديگر توسط راجر واترز در سال 1990 درست پس از اتحاد دو آلمان در محل ديوار برلين اجرا شد .
Tehran